دختر ایرانم؟!
بررسی نماهنگهای مرتبط با موضوع دختر و ابعاد رسانهای آن
ماوا و مجموعههای مانند آن در تلاشاند، آثار خود را در حوزه کودکونوجوان، با اهداف تربیتی و نه صرفا سرگرمی به تولید برسانند؛ اما چه میشود، نماهنگها یا موزیکویدیوهایی که مناسب این سنین نیستند و ساختارشکنانه عمل میکنند، گاها بیشتر مورد همخوانی گروهی این رده سنی و بهویژه دختران قرار میگیرند؟
نماهنگهایی که به صورت خاص درباره دختران ساخته شدهاند، محدود هستند و در بررسی آنها میتوان به نماهنگ «ریحانه» و سرود «دختر ایرانم» اشاره کرد؛ که هر دو توسط مرکز ماوا و برای مخاطب کودک و نوجوان به تولید رسیدهاند.
از فضاسازی دخترانه تا هویت ملی
نماهنگ ریحانه ، رابطه پدر و دختری صمیمانهای تصویر میکند؛ که جزو مهمترین مولفهها در پرورش هوش عاطفی فرزندان دختر میباشد. و از فضاسازی مورد پسند دختران، برخوردار است. علاوه بر این موارد، در آن به مفاهیمی چون حیا هم پرداخته میشود. در بخشی از نماهنگ، نهایت آرزوی پدر برای دخترش، دیدن او در رخت عروسی فرض میشود؛ که آرزویی آشنا و نیکو در فرهنگ ایرانی اسلامی است. و بسیار بدیهی است که آن را از زبان پدری بشنوید؛ اما با وجود تغییرات روزافزون در جامعه امروز، آمال و آرزوهای خانوادهها نیز گوناگونی بیشتری پیدا کردهاند و با فراهم شدن امکان گسترده تحصیل و بروز استعدادها و مهارتهای دختران در کنار چنین آرزوهای نیکی، شنیدن دیگر آرزوها، دور از انتظار نیست؛ و البته چنین مسئلهای در نمای پایانی بهنمایش درمیآید. جهت آنکه چنین مفاهیمی، یا هر مفهوم دیگری بهطور ملموستری دریافت شود، «داستان»، برگ برنده را در این آوردگاه به میان میآورد و نماهنگ «ریحانه» این عنصر را در خود جای دادهاست.
سرود «دختر ایرانم» همانگونه که از نامش پیداست، روی هویت ملی، تاکید میورزد. و با همراهی دختران در پوشش قومیتهای مختلف ایرانی، سروده شدهاست. این نماهنگ به مفاهیمی چون خانواده، نجابت و الگوهای تربیتی نیز اشاره دارد. و با زمینه حماسی پیش میرود.
از عوامل موثر در ایجاد همذاتپنداری در مخاطب، همپوشانی اثر با مسائل روز مورد توجه عموم مردم است؛ که در این زمینه، اصطلاحا مسئله گذر از جنس دوم بودن و توجه به توانمندیهای دختران مطرح است؛ که میتوان گفت چنین آثاری در این موارد گامهای رو به جلویی برداشتهاند.
ماوا و مجموعههای مانند آن در تلاشاند، آثار خود را در حوزه کودکونوجوان با اهداف تربیتی و نه صرفا سرگرمی به تولید برسانند؛ اما چه میشود، نماهنگها یا موزیکویدیوهایی که مناسب این سنین نیستند و ساختارشکنانه عمل میکنند، گاها بیشتر مورد همخوانی گروهی این رده سنی و بهویژه دختران قرار میگیرند؟ و حتی بی آنکه نامی از این آثار ببریم، یادوخاطرشان از ذهن اکثر مخاطبان، میگذرد!
هر اندازه همین قابلیت همخوانی گروهی نماهنگ بیشتر باشد، در فراگیر شدن، یا وایرال شدن آن و مفاهیمش کارگرتر خواهد آمد. از دیگر عوامل موثر، میتوان به شبکه تبلیغات اشاره کرد؛ که حتی فضای سلبی ایجاد شده پیرامون اثر نیز ذیل شبکه تبلیغات قرار میگیرد و به دریافت بیشتر توجهها نسبت به آن و حتی بازنشر بیشتر کمک میکند. بسیار پیش آمده که موضوعات چالشی و واکنشبرانگیز، بهشیوهای نه چندان رندانه در اثری گنجاندهشده تا واکنش گروه خاصی را در پی داشتهباشد و حواشی پررنگتر از متن را برای فراگیر شدن متن، و حتی زیرمتن و فرامتن اثر در میان عموم جامعه بهکارگیرد. در اینجا شاعر میگوید: «همچون انار، خون دل از خویش میخوریم»
ما بهطور معمول همین همتی که برای ایجاد فضای سلبی، پیرامون اثری ناکارآمد، یا کمتر سودمند را داریم، نسبت به ایجاد فضای ایجابی برای فراگیر شدن اثری کارآمد را نداریم؛ که خود معلول علتهای زیادی میباشد، از جمله آنکه عملکرد مغز نسبت به ورودیهای منفی حساستر است و بهدنبال آن واکنش بیشتری هم در پی دارد؛ اما اگر آگاهانه و غیر منفعلانه عمل کنیم، نتیجه جور دیگری رقم خواهد خورد.