اعتیاد به مواد مخدر یکی از پیچیده‌ترین بحران‌های اجتماعی ایران در دهه‌های اخیر است؛ بحرانی که نه‌تنها سلامت جسم و روان میلیون‌ها ایرانی را تهدید می‌کند، بلکه تأثیرات آن بر اقتصاد، آموزش، امنیت و بنیان خانواده‌ها، گستره‌ای نگران‌کننده یافته است. آمارهای رسمی و میدانی، تصویری روشن اما هشدارآمیز از عمق این مسئله ترسیم می‌کنند.

یک‌ششم جمعیت کشور درگیر با اعتیاد

بر اساس اعلام دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر، بیش از ۴.۴ میلیون نفر در ایران به صورت دائم یا غیرمستقیم درگیر مصرف مواد مخدر هستند. اگر اثرات این بحران بر خانواده‌های معتادان را نیز لحاظ کنیم، جمعیتی حدود ۱۵ میلیون نفر – معادل یک‌ششم جمعیت کشور – تحت‌تأثیر مستقیم و غیرمستقیم این معضل قرار دارند. این عدد نه‌تنها از نظر کمی، بلکه از لحاظ عمق آسیب‌ها و گستره اجتماعی آن، شایسته توجهی بسیار فراتر از برخوردهای مقطعی یا شعاری است.

 

آغاز زودهنگام؛ سن مصرف به ۱۶ سال رسیده

یکی از نکات نگران‌کننده در آمارهای اخیر، کاهش سن شروع مصرف مواد به حدود ۱۶ سال است. این عدد، پایین‌تر از میانگین جهانی (۱۹ سال) بوده و نشان‌دهنده ورود بحران به لایه‌های حساس و شکل‌پذیر جامعه است: نوجوانان و جوانانی که در آستانه شکل‌گیری هویت و آینده خود هستند.

هم‌زمان، نرخ شیوع اعتیاد در جامعه فعال حدود ۵ درصد گزارش شده است. این رقم در میان دانش‌آموزان ۲ درصد و در جمعیت کارگری، به طرز هشداردهنده‌ای، تا ۲۲ درصد می‌رسد. یعنی از هر پنج کارگر، یک نفر به نحوی درگیر مصرف مواد است؛ آماری که هم پیامدهای اقتصادی دارد و هم زنگ خطری برای بهره‌وری نیروی کار کشور محسوب می‌شود.

 

تنوع و تغییر در الگوی مصرف

در دهه‌های گذشته، مصرف سنتی تریاک و حشیش جای خود را به مواد صنعتی‌تری مانند شیشه، گل و کراک داده است. این مواد، با قدرت تخریب روانی بالا، اثرات فوری و قیمت پایین، به‌ویژه در میان جوانان و طبقات پایین‌تر اقتصادی، با سرعت بیشتری گسترش یافته‌اند. مصرف «گل» به‌تنهایی در رتبه سوم مواد پرمصرف کشور قرار گرفته و در شهرهای بزرگی مانند تهران، شیراز و مشهد، با سرعتی نگران‌کننده رو به افزایش است.

 

چالش‌ها و ناکارآمدی‌های موجود

در حالی‌که در سال‌های اخیر نهادهای مختلف، برنامه‌هایی برای پیشگیری و درمان اعتیاد تدوین کرده‌اند، آمارها نشان می‌دهند که این تلاش‌ها نتوانسته‌اند مانع رشد تدریجی و پیوسته بحران شوند. نبود سیاست‌گذاری یکپارچه، کمبود مراکز درمانی کارآمد، و نگاه تنبیهی به جای رویکرد حمایتی، از جمله موانع اساسی در مدیریت این بحران‌اند.

تعداد معتادان متجاهر – افرادی که به‌صورت آشکار در سطح شهر زندگی و مصرف می‌کنند – نیز به حدود ۷۰ هزار نفر رسیده است. این چهره عیان از اعتیاد، تنها بخش کوچکی از بحران پنهان و عمیق‌تری است که در درون خانواده‌ها، محله‌ها و حتی مدارس و دانشگاه‌ها جریان دارد.

 

راه برون‌رفت: پیشگیری، آگاهی و اصلاح ساختار

برای مقابله مؤثر با بحران اعتیاد، ایران نیازمند رویکردی چندلایه و بین‌رشته‌ای است. آموزش مهارت‌های زندگی در مدارس، تقویت نظام سلامت روان، افزایش آگاهی عمومی، حمایت از خانواده‌ها، گسترش مراکز درمانی مجهز و مقرون‌به‌صرفه، و مهم‌تر از همه، اصلاح نگاه سیاست‌گذاران از برخورد قهری به مواجهه انسانی و درمان‌محور، گام‌هایی ضروری‌اند.

همچنین همکاری منطقه‌ای و بین‌المللی در زمینه مقابله با قاچاق، و الگوبرداری از تجربیات موفق جهانی، می‌تواند به طراحی مدل‌های بومی و مؤثرتر برای پیشگیری و درمان اعتیاد در ایران کمک کند.

در نهایت، اعتیاد در ایران تنها یک مشکل فردی یا بهداشتی نیست، بلکه بحرانی اجتماعی، ساختاری و حتی فرهنگی است که ریشه‌های آن به شکاف‌های عمیق‌تر اقتصادی، آموزشی و روانی بازمی‌گردد. مواجهه با این بحران، نیازمند شجاعت در پذیرش واقعیت، عزم در تصمیم‌گیری‌های کلان، و مشارکت جمعی جامعه در ساختن آینده‌ای امن‌تر و سالم‌تر است.

در باره ی نویسنده

محمد علی نقیبی

یک پاسخ بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *